کهن ترین پیشینه در تاریخ اديان [ویرایش]
از ۱۸۰۰ سال پیش از مسیح، دین زرتشت سخن روز قیامت را مطرح کرده و آتشگاهی را توصیف میکند که انسان های نیک آتش آنرا چون شیر و عسل و انسان های پلید چون آهن گداخته بر جان خود احساس میکنند. روح مرده سه روز در کنار جسد میماند و سحر گاهان روز چهارم به سوی پل چینوت در قله کوه البرز (دماوند؟) روان میشود. در آنجا در دادگاهی در حضور ایزدان سروش، رشن و اشتاد و نظارت ایندرا و میترا برگزار و با ترازو به کارهای نیک و زشت او رسیدگی میشود تا بتوان دید کدامین کفه ترازو سنگین تر است. سپس انسان نیک سرشت از راهی نورانی به سوی پردیس (بهشت) و انسان گناهکار به دره ای پرتاب میشود و دیو ها او را از آنجا به دوزخ میرانند. جایی که در آن روح گناهکار پس از تنبیه آتشین، ترمیم و برای میلادی نو آماده میشود. (نقطه تضاد با برخی ادیان از جمله مسیحیت که این برداشت از دین زرتشت را تبدیل به دوزخ ابدی نموده) [۳][۴][۵]
جهنم از دیدگاه اسلام [ویرایش]
جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است.
عذابهای دوزخ هم روحی اند هم جسمی. برخی جهنمیان همیشه در آنجا میمانند و برخی دیگر پس از مدتی بخشوده میشوند و به بهشت میروند.[۶]
تنها راه خلاصی از جهنم یا پایان کیفر مقرر است یا شفاعت شفیعان.[۷]
گناهان برخی کسان چنان سنگین است که در آن جاودانه میشوند.[۸]
جهنم جای عمل نیست و بنابر این نمیتوان در آنجا با عمل صالح خویش را از عذاب رهانید.[۹]
خطبهٔ امام علی در رابطه با ضرورت یاد قیامت وعذاب الهی در نهج البلاغه:
« | مردم ! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمع اوری زاد و توشه فرمان داده شدید.
آگاه باشید این پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد! پس به خود رحم کنید، شما مصیبتهای دنیا را آزمودید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، یا در زمین خوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیدهاید که تحمل ان مشکل است ؟ پس چگونه میشود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟ آیا میدانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعلهها بر روی هم میغلتند و یکدیگر را میکوبند؟ و آنگاه که برآتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه میکشد ؟ ای پیر سالخورده ! که پیری وجودت را گرفتهاست، چگونه خواهی بود آنگاه که طوقهای آتش به گردنها انداخته شود، و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد؟ چنان که گوشت دستها را بخورد؟ [۱۰] |
» |
جهنم در آئین بهائی [ویرایش]
در دیانت بهائی جهنم دارای تعبیری متفاوت از اسلام است. بهائیان به جهنم به عنوان تنبیهگاهی که انسان در آن آزار و اذیت جسمانی شود اعتقاد ندارد و جهنم را کاملاً روحانی میدانند. آنها اعتقاد دارند که روح گناهکار پس از مرگ در مراتب پایین جهان بعدی میماند و صعود نمیکند و عدم رضای خدا از اعمال انسان در دنیا سبب واپسماندن روح در دنیای بعد از مرگ و همانا باعث عذاب آن است و جهنم همین است.[۱۱]
جهنم در تاريخ [ویرایش]
"جهنم" شكل عربي شده ي واژه ي "گِهينُّم" در زبان عبري است. زبان كهن تر و از همان شاخه ي زبان هاي سامي در منطقه ي بين النهرين و به معني: "دره ي پسر هينّوم" [“Valley of the Son of Hinnom”]
اين دره در شهر اورشليم، و در جنوب كوه صهيون واقع است، كه در زمان هاي قديم محل سوزاندن زباله هاي شهر بوده. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ي كساني را كه از رستگاري نوميد شده بودند، مثل آدمهايي را كه دست به خودكشي مي زدند، در اين مكان مي سوزاندند.
اما اتفاق هاي ديگري هم در اين منطقه رخ مي داد. محل عبادت آن دسته از قوم بني اسرائيل هايي بود كه به دين هاي كنعاني و فنيقي ايمان داشتند و پيكره هايي از خداهاي آنها را مانند، "مُلِك" و "باآل" [Ba’ — در اين دره ساخته بوده و عبادت مي كردند.
ولي اندك اندك، ناداني قوت گرفت و منجر به پي آمدهاي دهشناكي شد، و آنها در آن مكان، قرباني كردن را شروع كردند، و روزي، شخصي به نام هينّوم، فرزند خود را در آنجا قرباني كرد، و از آن پس، آن نقطه را "دره ي پسر هينّوم" ناميدند. Gey Ben-Hinnom ĝ-ben-hinnōm يا valley of the son of Hinnom
بعدها، واژه ي "پسر" نيز از آن كم شد، و به "گِهينُُّم" ]"دره ي هينّوم" كوتاه شد.
اينكه در ابتدا، آن دره، براي مردم، محلي براي از بين بردن زباله هاي خود بوده، و بعد، از روي خرافات و ناداني، آن را به عبادت گاه و قربان گاه تبديل كرده اند؛ يا اينكه، بر عكس، از عبادتگاهي به زباله داني پيشرفت كرده، خيلي آشكار نيست، و بسته به گمان و بينش ما دارد.
اما، شايد نكته مهم اين باشد كه كل اين ماجرا ها، بعد از سليمان و داودِ قصه هاي سامي ها شروع مي شود كه مربوط به سه هزار سال پيش اند، و مي توان منشا "گِهينُّم" را در زبان پارسي كهن يافت. چرا كه بسياري از واژگان و آئين هاي زبان و فرهنگ آريايي، در دوران هاي بعدي، به زبان و فرهنگ ِ مردم منطقه هاي ديگر از جمله يوناني و عبري راه پيدا كرد.
واژه ي اوستايي گَئِثانَني [gaeθā كه در زبان كهن سانسكريت هم با كمي دگرگوني آوايي وجود دارد، در بر گيرنده ي ريشه ي واژگاني مانند "گيتي"، "كيهان" و "جهان"، و به معناي "جهان هاي زيرين" است كه به باور آريايي ها به هفت طبقه بودن دنياي مردگان اشاره دارد كه مكاني است سرد كه خود انعكاس دهنده ي ذهنيت ايراني ها ي باستان است كه با توجه به موقعيت جغرافيايي زندگي خود، زمستان و سرما را سخت و عذاب آور مي دانستند، بر خلاف قوم هاي سامي و اسرائيلي كه از گرماي سوزان رنج مي بردند.
بهرحال، "جهنم"، كه گهگاه بصورت "جهنم دره" در زبان فارسي متداول است، دره اي در اورشليم است كه در حال حاضر يكي از مراكز گردش گري آن شهر محسوب مي شود. حتي افرادي در آن قربان گاه روزگاران قديم، دراز مي كشند تا تصويري از ناداني جنايتكارانه ي پيشينيان را بازسازي كنند.
نظرات شما عزیزان: