در میان همه فیلمهای جشنواره امسال «قلادههای طلا»ی طالبی رگههایی از ابداع و نوآوری در مضمون به همراه داشت. اگر فرض را بر این بگذاریم که سینما عرصه نشانهسازی است و از این جهت در قیاس با دیگر قالبهای رسانهای اهمیت یافته است، نباید منتقد خود را اسیر داستانی کند که خود بهانهای است برای سرگرمی و جاانداختن نشانه مورد نظر فیلم. از این منظر مهمترین دستاورد فیلم طالبی انگشت گذاشتن روی نشانههای متعارف جامعه و به چالش کشیدن آنهاست. در میان دیگر فیلمهای جشنواره، فیلم «ملکه» اثر محمدعلی باشه آهنگر به همان اندازه که توانسته بود برخی نشانهها و برساختههای ذهنی مربوط به جنگ را بدون قضاوت ارزشی به چالش بکشد، موفق بود. بسیاری از دیگر فیلمهای خوب جشنواره اسیر نشانههای متصلبی شدند که برایشان طراحی شده بود.
فیلم قلادههای طلا به لحاظ داستانی، دستهای دسیسهگری را نشان میدهد که فتنه ۸۸ را خلق کردند. فردی که از یک کشور خارجی و روی آب مراکز اغتشاش و آشوب را در ایران هدایت میکند. سلطنتطلبها و مجاهدین خلق و دیگر معاندین دور هم آمدهاند که آب را گلآلود کنند. نیروهای امنیتی کشور همه اتفاقات را زیر نظر دارند اما... .
از منظر نشانهشناسی فیلم طالبی تنها فیلمی است که با جسارت ساختارشکنانه چند نشانهای را که به نشانههای ضد خودش یعنی نشانههای انقلاب و ارزشهای اصیل چسبانده شده بود شکست و دور ریخت و البته ترکیب جدیدی از این نوع نشانهها و صفبندی آنها ارائه کرد. از جمله مهمترین نشانههای ساخته شده که حتی زمزمه های توقیف فیلم در جشنواره را بر سر زبانها انداخت مسئله خیانتی است که از یک نیروی امنیتی سر میزند در حالیکه اتفاقاً خیانت یک مأمور در برابر جانفشانی ۵ یا ۶ مأمور امنیتی دیگر اتفاق میافتد. البته او همچنانکه یک مأمور امنیتی است غرق در یک زندگی اشرافی و قلیان و دم و دودی بود که او را به مدیر محبوس در اتاق شیشهای و صرفاً ناظر تبدیل کرده بود. این جاسوس در فیلم هیچ تحرکی نداشت و فقط به این و آن انگ خیانت میزد. این نشانهها را حتی بیننده بعد از فیلم به یاد میآورد و او آنچنان ظاهر فریبنده و آراستهای دارد که هیچ کسی گمان خیانت او را نمیکرد. همین است که نشانههای تنبلی و خوشگذرانی و اشرافیتطلبی با نشانههای خیانت و وطنفروشی قرین میشوند. فیلم طالبی اتفاقاً دستاوردهای امنیتی کمی برای دستگاههای مسئول ندارد. اسطوره نهایی فیلم که در ذهن مخاطب میماند اینست که چرا او باید خائن میبود و از این روست که دنبال کدها و نشانههای فیلم درباره شخصیت میگردد.
این ماجرا و جستجوهای ذهنی البته بارها در زندگی روزمره برایمان اتفاق افتاده است. وقتی که شخصی جرمش افشا میشود آنوقت است که اگر او را از گذشته میشناختهایم در خاطراتمان مرور میکنیم که چه نشانههایی از این جرم را قبلاً دیدهایم اما آسان از کنارش گذشتهایم. کارگردان توانسته است این نشانههای آشنا اما از یاد رفته را به ذهن ها برگرداند.
به نظر می رسد مهمترین نشانههای مورد نظر کارگردان در این فیلم عبارتست از:
۱ـ تجملگرایی
۲ـ مظلومیت روحانیت و بدبینی به این صنف
۳ـ افراطیگری در دفاع از برخی ارزشها
۴ـ مدیریت به معنی طفره رفتن از به زحمت افتادن و خطر کردن؛ در یک کلام تنبلی و عافیتطلبی
۵ـ اتهام زدنهای بیمنطق، و این و آن را به خیانت متهم کردن
در مقابل، انبوهی از نشانههای در ذهن بیننده جرمزدایی میشود که اتفاقاً به جای نشانههای بالا نشستهاند این نشانهها معنای انحراف دارند لیکن به گمان فیلم هیچ اشکالی ندارند و اشتباه گرفته شدهاند.
۱ـ خارجنشینی یا فرستادن خانواده به خارج از کشور
۲ـ جدا شدن از همسر
۳ـ تنها زندگی کردن
۴ـ عبارت هوای ما را داشته باش
۵ـ کوتاهی محاسن و یا گیسوی بلند مردان
۶ـ ممانعت از ورود جوانان به بحثهای سیاسی
۷ـ لباس نپوشیدن روحانیون
اینها و نشانههای دیگری که تدریجاً معنایی قطعی و بدون تغییر یافتهاند، به راحتی همچنانکه در این فیلم همه را به گمراهی کشاند در زندگی روزمره نیز همه را به انحراف از حقیقت میکشاند (حقیقت را قلب میکند و میپوشاند). و از طرف دیگر نشانههایی که اتفاقاً در گفتمان عمومی حقانیت آنها مسلم و قطعی شدهاند لیکن جز نشانههایی گمراه کننده و گول زننده چیزی نیستند.
البته این فیلم به جنگ جریانی گسترده و وسیع رفته که سالهاست برای شکلگیری این نشانهها تلاش میکنند. سالهاست محلات فقیر به مثابه منطقه جرم و جنابت و خطر معرفی شدهاند. سالهاست که زنان چادری در ردیف زنان عوامزده و سنتی ساده معرفی شدهاند. نشانه در دنیای رسانهها یعنی سرمایۀ مدیریت بر مخاطب و اداره او؛ در خلأ نشانهها رسانه کاری نمیتواند بکند چون پیامش اثر اجتماعی و سیاسی پیدا نمیکند.
قلادههای طلا را نباید در سطح نقدهای ظاهری و ربطهای انتزاعی درون داستان فیلم تنزل داد. نباید آن را به فیلمی فیالمثل برای تفسیر جریان فتنه تحلیل کرد بلکه دستاورد اصلی آن به هم زدن قواعد متصلب نشانهای است. و این اتفاقاً دستاوردی است که همراهی همه فیلمسازان را طلب میکند. و از نقاط اوج جشنواره سیام این ابداعات و رشدی است که سینمای ایران را به چینش جدید نشانههای خود فرا میخواند.
نظرات شما عزیزان: